کد مطلب:298692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:314

عربهای قحطانی و عددنانی و ریاست قریش (عدنانیان) بر مکه


تبار شناسان و علمای انساب، قوم عرب را به سه قسمت تقسیم كرده اند:


1-عرب بائده: كه در طول تاریخ به دلایلی هلاك شدند، مانند قوم عاد، ثمود، طَسْم، جُدَیس.... [1] .

2- عرب عاربه: كه نسبت خود را به قحطان پسر سام پسر نوح می رسانند، آنها را عرب خالص، و یا عرب جنوبی و قحطانی نیز می نامند. [2] .

3- عرب مستعربه: كه از اولاد حضرت اسماعیل (ع) پسر حضرت ابراهیم (ع) هستند، آنها عرب نبودند و به دلیل سكونت در عربستان و مجاورت با قبایل عرب خالص، عرب شده اند. [3] .

آنها را عرب عدنانی و مضُرَی و یا مَعَدی نیز می گویند، عدنان دو پسر داشت به نامهای «مَعَدی» و «عكّ» كه نسبت پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از مَعد است. و پیامبر اكرم از عربهای عدنانی است. [4] .

عرب قحطانی یا عرب جنوب به خاطر ویرانی سدّ مَأرب و هجوم بیگانگان و به قول دیگر رشد جمعیت و اختلافات داخلی به سوی شمال مهاجرت كردند و دسته ای از آنها در یثرب ساكن شدند. [5] .

قُصی بن كِلاب، جد پنجم رسول اكرم صلی اللَّه علیه و آله در اواسط قرن پنجم میلادی قبله معروف قریش را در مكه اسكان داد و مناصب كعبه را به عهده گرفت و از این زمان سلطه قریش در مكه آغار می شود. [6] .


عرب شمالی و جنوبی هر دو دسته خود را از نژاد حصرت اسماعیل پیغمبر می دانند و هر دسته برای خود نسب نامه دارد، این نسب نامه ها نشان می دهد این دو دسته در نیای بزرگ- عدنان و قحطان- از یكدیگر جدا می شوند.

این دو گروه از نظر وضع اجتماعی در مقابل هم قرار داشتند و هر یك دیگری را تحقیر می كرد و با یكدیگر دشمنی می ورزیدند علاوه بر آن هر یك از این دو گروه به قبیله ها و تیره ها و خاندان های متعدد تقسیم می شدند كه با یكدیگر اختلاف و دشمنی داشتند ولی همین كه یكی از دو گروه بزرگ قحطانی یا عدنانی مورد حمله بیگانه قرار می گرفت، گروههای كوچك دشمنی ها را فراموش كرده و متحد می شدند. [7] .

به هنگام بعثت رسول اكرم صلی اللَّه علیه و آله، جامعه مكه از قبیله قریش تشكیل می شد كه شامل خاندانهای بنی هاشم، بنی امیه، مخزوم، تَیْمْ، عَدی، جُمح، سَهم، اَسد، نُوفل و زُهره بود، كه از متنفذان شهر محسوب می شدند. [8] .

دو خاندان بنی امیه و بنی هاشم بر سر مناصب كعبه رقابت و دشمنی دیرینه داشتند [9] پس از شكست لشكر اَبرهه در ویران كردن كعبه، قریش بر قدرت خود افزود و عذاب الهی كه بر سپاه ابرهه نازل شد، را دلیل بر تقدس و كرامت خویش دانست. [10] .

كعبه از زمان «عمر بن لُحَیّ» كه به بتخانه مبدل شده بود، همواره به عنوان یك


قطب اقتصادی و منبع درآمدی برای اشراف قریش مورد بهره برداری قرار گرفت. [11] .

دو خاندان اموی و مخزومی از كثرت ثروتی كه از رهگذر كعبه به دست آورده بودند به «ربّ مكه» مشهور شدند. [12] .

آنان از قانون و عدالت گریزان بودند و ضعیفان زیر چكمه های اشرافیت مكه لگد كوب می شدند.

چنانكه محمد صلی اللَّه علیه و آله شاهد عقد پیمانی در منزل عبداللَّه بن جُدعان بود كه به موجب آن چند نفر از افراد سرشناس مكه برای دفاع از محرومین و مظلومین پیمان بستند و پیامبر در مورد این پیمان كه به «حِلف الفُضول» مشهور شد فرمود:

اگر همه شتران سرخ موی را به من می دادند كه به این پیمان خیانت كنم قبول نمی كردم [13] .

حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه خود در مسجدالنبی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی عرب در عصر جاهلیت اشارت كرد و سپس فرمود:

«فَأَنْقَذَكُمُ اللَّه تَبارَكَ وَ تَعالی بأَبی مُحمَّد صلی اللَّه علیه و آله» [14] .

«پس خدای تبارك و تعالی به وسیله پدرم شما را نجات داد».

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله با تفكرات و ارزشهای عصر جاهلیت به مبارزه برخاست و خانه


خدا را از بتها پاك ساخت. با بیان آیه شریفه:

«إنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقیكُم...» [15] سعی نمود برتری جوئیها و تحقیر نمودن رایج بین قحطانی و عدنانی را محو سازد و با عقد برادری میان انصار و مهاجر در مدینه، آتش رقابتها و دشمنی های دیرینه را خاموش سازد.

اما در سال یازدهم هجرت بلافاصله پس از آنكه پیامبر اكرم صلی اللَّه علیه و آله به دیدار حق شتافت، ندای «الائمة مِنَ القریش» [16] از سقیفه بنی ساعده در فضای مدینةالنبی طنین انداخت و روح نظام قبیله سالاری برای بار دیگر حاكم گردید.

عمر بن خطاب این انحراف بزرگ را اینگونه توجیه كرد كه مردم از اینكه نبوت و خلافت در خاندان بنی هاشم جمع شود كراهت داشتند. [17] .



[1] ر. ك: تاريخ تمدن اسلام، جلد اول ص 80.

[2] ر. ك: تاريخ تمدن اسلام، جلد اول ص 80.

[3] تاريخ تمدن اسلام، جلد اول، ص 80، ستيزگاه باورهاي ديروز و امروز، صص 263- 262.

[4] ر. ك: سيرة النبي ابن هشام، ترجمه و انشاي اسحاق همداني قاضي ابرقوه، انتشارات خوارزمي، تهران 1361، چاپ دوم، جلد اول صص 23- 21.

[5] ر. ك: ستيزگاه باورهاي ديروز و امروز، صص 273- 272.

[6] ر. ك: سيرة النبي ابن هشام، جلد اول، صص 121- 119.

[7] ر. ك: زندگاني فاطمه زهرا عليهاالسلام، تاليف سيّد جعفر شهيدي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1375، چاپ بيست و سوم، صص 171- 170.

[8] ر ك: تاريخ تمدن اسلام، جلد اول، ص 80.

[9] ر. ك: سيرة النبي ابن هشام، جلد اول، صص 123- 122.

[10] سيره النبي ابن هشام، جلد اول، ص 79.

[11] ر. ك: سيرةالنبي ابن هشام، جلد اول ص 100.

[12] ر. ك: تاريخ ادبي عرب، صص 59- 58.

[13] ر. ك: سيره رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله، تأليف عباس زرياب خويي، انتشارات سروش، تهران، 1370، چاپ اول، بخش اول (از آغاز تا هجرت)، ص 94.

[14] الاحتجاج، تأليف منصور احمد بن علي بن ابي طالب، طبرسي، انتشارات نعمان، قم، چاپ 1386 ه / 1966 م، جلد اول، ص 135.

[15] قرآن كريم، سوره حجرات، آيه 13.

[16] ر. ك: تاريخ الخلفاء، تأليف حافظ جلال الدين عبدالرحمن بن ابي بكر سيوطي، به تحقيق محمد محيي الدين عبدالحميد، دارالجبل، بيروت، بي تا، صص 11-12. در صفحه ي 12 آمده است: ترمذي از طريق اَبي هُريره گفت: قال رسول اللَّه عليه الصلوة والسلام «الملك في قريش، والقضاء في الانصار، والاذان في الحبشه» اسناد، صحيح.

رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله فرمود: امارت در ميان قريش و قضاوت و داوري بين انصار و اذان در حبشه باشد.

[17] ر. ك: ماجراي سقيفه يا اولين توطئه. در اسلام، تأليف علامه محمد رضا المظفر، ترجمه ي سيّد غلامرضا سعيدي، انتشارات آئين جعفري، تهران، 1352، چاپ سوم، ص 185.